مشاور|خانواده|ازدواج|طلاق|خیانت|زوج|روانشناس

حل مشکلات خانوادگی خود را به من بسپاریدو شرایط را خیلی سریع بهبود ببخشید 09058956770

۹ مطلب در ارديبهشت ۱۳۹۹ ثبت شده است

بعداز خیانت همسرم‌چه کنم؟

 

به این موضوع فکر کنید که برملا کردن این امر پس از خیانت همسر چه پیامد هایی خواهد داشت؟

پس از آنکه متوجه خیانت همسر خود می شوید، باید چکار کنید؟

و چه کاری نباید انجام دهید؟ این مقاله به ما گام های موثری را بعد از خیانت همسر پیشنهاد می دهد:

زمانی که متوجه روابط پنهان همسر خود می شوید، وحشت، سردرگمی، رنج روحی و جسمی تمام وجود شما را فرا گرفته و شما را در وضعیتی تاریک و مبهم قرار می دهد.

سیلی از نصیحت و راهنمایی از طرف خانواده و دوستان، کتاب ها، و اینترنت به سمت شما روانه می شوند. زندگی شما به شدت دستخوش تغییر می شود.

مهم نیست چقدر همسر خیانت کار شما ابراز پشیمانی کند، شما قانع نشده و بی اعتمادی بر تمام وجود شما و رابطه تان سایه افکنده است.

پس از خیانت همسر

  1. شما ممکن است بخواهید بلافاصله از طریق شبکه های اجتماعی، تلفن، یا ایمیل تمامی افرادی که می شناسید را از کاری که او با شما انجام داده است آگاه سازید. نفس عمیقی بکشید. با استدلال و براساس منطق رفتار کنید و از کارهای عجولانه و بدون فکر خود داری کنید.
  2. به خاطر داشته باشید که حتی اگر اکنون به نظر غیر ممکن برسد، اما ممکن است بتوانید مشکلات رابطه ی خود را حل کنید. با گذشت زمان ممکن است احساس کنید که می توانید او را ببخشید.
  3. اگر تمام آشنایان و دوستان خود را متقاعد کرده باشید که همسرتان با بی رحمی تمام به شما خیانت کرده و موجب رنج  دیدن شما شده است و این که باور کنند همسر شما را مانند یک هیولای دیو صفت تصور کنند، می تواند پذیرش مجدد او به عنوان همسر شما را برای آنها نیز بسیار دشوارتر سازد و واکنش های خانواده و دوستان شما می تواند حتی زمانی که مشکلات وخشم موجود میان شما و همسرتان برطرف شده باشد برای رابطه ی شما  موجب مشکلات متعددی شوند.

 

این مسئله را تنها با افرادی که مورد اعتماد شما هستند مطرح کنید.

پشتیبانی عاطفی، صرف نظر از اینکه رابطه ی شما نجات خواهد یافت یا خیر، برای تسلا و تسکین درد شما لازم است.

خود را حبس نکرده و از دیگران دوری نکنید، شما به دوستان خوب خود برای ایجاد و حفظ توان کافی برای از سر گذراندن این سختی نیاز دارید.

پس لطفا به هر کسی چیزی نگویید.

پس از آنکه وضعیت خود را با تعداد اندکی از دوستان مورد اعتماد خود در میان گذاشتید، ممکن است تصمیم بگیرید تا این موضوع را به همه بگویید.

در چنین وضعیتی حتی اگر این کار را انجام دهید و این خبر بد در مورد همسرتان را در اختیار همه بگذارید، تصمیم شما دیگر عجولانه نیست و با فکر کافی انجام گرفته است.

این مسئله نشان دهنده ی توانایی شما برای اتخاذ تصمیمات قاطع و دقیق و همچنین توانایی شما برای خویشتن داری و کنترل رفتارهای خود حتی در موقعیت های دشوار است.

پس از خیانت همسر

بلافاصله تصمیم به ترک خانه و اسباب کشی نگیرید.

اگر نمی توانید با او زیر یک سقف باشید، ابتدا برنامه ی کوتاه مدتی برای ترک آن خانه بگیرید تا زمانی برای بدست آوردن ثبات از دست رفته خود داشته باشید.

ممکن است حتی فکر کردن به زندگی با این فرد که شما فکر می کردید او را می شناسید، و نقاط ضعف و راز های خود را با او درمیان گذاشته اید، به نظر غیر ممکن برسد.

اما به خود زمان کافی بدهید تا به اینکه چه چیزی به نفع شما خواهد بود فکر کنید و به راحتی بر اثر رنج وارده به خودتان صدمه نزنید.

زوج های بسیاری هستند که پس از چند ماه از برملا شدن رابطه ی پنهانی یکی از آنها، دوباره زند گی در زیر یک سقف را شروع می کنند.

انتقام جویی پس از خیانت همسر به بهبود شرایط کمک نخواهد کرد.

برخورد های احساسی پس از خیانت همسر ، چه در سخن گفتن و یا برخورد فیزیکی با همسر خیانت کار، کاری درقبال ریشه ی مشکل شما انجام نخواهد داد.

اینکه بخواهید حرف های تند و آزار دهنده ای به او بزنید، کاملا قابل درک است، اما ولی این اقدامات ویرانگر می توانند هرگونه شانس بازسازی اعتماد و امنیت عاطفی میان شما را حتی کمرنگتر سازند. احترام متقابل در آینده تنها در شرایطی حاصل خواهد شد که با آگاهی کامل در جهت بدست آوردن آن اقدام کنید.

خشم پس از خیانت همسر

3-خشونت فیزیکی

بسیاری از مردم معتقدند که خشونت فیزیکی تنها زمانی اتفاق می افتد که مردی یک زن را کتک بزند.

اعمال خشونت فیزیکی محدودیت جنسیتی ندارد.

صرف نظر از آنکه چه کسی آغازگر خشونت باشد و یا مرتک اعمال خشونت بار شود،همواره نتایجی ویرانگر خواهد داشت.

تعقیب فردی که با همسر شما رابطه داشته است یا ارسال مطالبی ناخوشایند از او در شبکه های مجازی ممکن است اندکی خشنودی موقتی را برای شما در پی داشته باشد، ولی در درازمدت هیچ حاصلی نخواهد داشت.

انرژی خود را برای این امور بیهوده مصرف نکنید.

نگذارید یک همسر دروغگو کنترل شما را به هم بزند و نتوانید درست تصمیم بگیرید.

اگر دارای فرزند هستید، بیاد داشته باشید، مسئولیت حمایت از آنها با شماست.

زمانی که حرف های بدی در مورد پدر یا مادر او می زنید، آنها رنج خواهند برد.

شما سعی دارید فردی که موجب جریحه دار شدن احساست شما شده است را رنج دهید، اما ممکن است در پایان متوجه شوید که همزمان موجب رنج کودکان خود نیز شده اید، و آنها مستحق آن نیستند.

حتی با این راهنمایی ها، مواجه شدن با خیانت می تواند بسیار آزار دهنده باشد.

سعی کنید متوجه شوید چه کاری به نفع شما خواهد بود. گاهی اوقات زوج ها می توانند بر مصائب ناشی از خیانت فایق آمده و رابطه ی خود را مانند قبل و یا حتی بهتر، بازسازی کنند. ولی بسیاری اوقات نیز چنین نتایجی ناممکن است.

مهم نیست که وضعیت را چگونه می بینید، همزمان با بررسی راه های پیش روی خود سعی کنید با خودتان مهربان باشید ولی از احساس ترحم در قبال خود بپرهیزید.

آیا اعتماد کامل به همسرم، مانع خیانت می شود؟

همسرانی که تجربه بی وفایی و خیانت ندارند، اغلب در ابتدا بسیار به همسرشان اعتماد می کنند. آن ها باور ندارند که ممکن است بی وفایی ازدواج شان را تخریب کند.

من اغلب می شنوم که همسران می گویند: « همسرم هرگز به من خیانت نمی کند، به او اعتماد کامل دارم» یا «او دارای باورهای مذهبی اخلاقی خاصی است که انجام چنین عملی را غیر ممکن می کند»

اما باید بدانیم که وقتی فردی به همسرش خیانت می کند، این عمل در ابتدا برای خودش نیز تعجب آور است.

این اشخاص اغلب می گویند:

«من همیشه اشخاصی را که به همسرشان بی وفایی می کردند، خودخواه و گمراه و ضعیف النفس می دانستم. هرگز تصور نمی کردم خودم روزی به همسرم خیانت کنم».

البته هدف از بیان این مطلب عادی بودن خیانت نیست. حقیقت این است که اعتماد کامل نسبت به خود یا همسرمان برخلاف تصور معمول، ما را از خطا و لغزش محافظت نمی کند چرا که مطمئن بودن از خود باعث می شود که فرد از قرار گرفتن در شرایط و موقعیت های پرخطر که منجر به خیانت می شود ترسی نداشته باشد.

در واقع خیانت مانند اعتیاد ( اعتیاد به مواد یا اعتیاد به اینترنت، اعتیاد به بازی های کامپیوتری، اعتیاد به خرید و…) موضوعی تدریجی و از روی غفلت می باشد.

چرا سوالات در مورد خیانت همسر را نمی پرسیم و می گذاریم کار از کار بگذرد.

مهم ترین فاکتورهای تاثیر گذار بر خیانت کدام هستند؟

همان طور که هیچ فرد معتادی عمدا و با قصد و نیت قبلی برای معتاد شدن اقدام به مصرف مواد نداشته، هیچ مرد و زنی هم نبوده که به عمد و با نیت قبلی اقدام به خیانت کند.

وسوسه و میلی که منجر به خیانت می شود تا حدودی تابع شرایط و به صورت تدریجی بوده و این اطمینان صددرصدی به خود یا همسر راهکار معقولی نیست.

البته بعد افراطی این قضیه یعنی شک و مراقبت بیش از اندازه که منجر به استرس و نگرانی شدید می شود نیز توصیه نمی شود.

در اکثر موارد بی وفایی به صورت تدریجی و بدون برنامه در پی یک اتفاق عادی شروع شده و کم کم این صمیمیت بیشتر و در نهایت منجر به خیانت می شود.

در واقع همین تدریجی بودن و نداشتن برنامه اولیه به این کار، ظاهری طبیعی می دهد.

این شروع تدریجی ممکن است در مسافرت ها، محل کار، بخصوص در فضای مجازی و موقعیت های زیادی رخ دهد، که به یک صمیمیت تدریجی و در نهایت خیانت منجر شود.

این شروع پردردسر در اغلب موارد – اما نه همیشه- با برطرف نشدن نیازهای عاطفی و فاصله میان همسران همراه است.

جلوگیری از خیانت همسر

برای جلوگیری از خیانت همسر نیازهای زیر را برطرف کنید:

پس از صحبت های متعدد با صدها زن و مرد درباره ی نیازهای هیجانی، ده نیاز که برای اغلب اشخاص که در اولویت قرار دارد،کشف شده.

این نیازها عبارتند از:

  • نیاز به تحسین،
  • محبت،
  • گفتگو،
  • حمایت خانوادگی،
  • تعهد خانوادگی،
  • حمایت مالی،
  • صداقت و روراستی،
  • جذابیت جسمانی،
  • بازسازی ارتباط
  • و ارضای جنسی.
  • لطفا نظرات خودرابرای ماارسال کنید.
  • برای دریافت مشاوره با شماره09058956770تماس بگیرید.
موافقین ۰ مخالفین ۰

فواید نوازش کردن

- نوازش کردن رفتاری حیاتی و اصیل است که متأسفانه کمتر به آن توجه می‌کنیم. دیده‌اید که گربه‌ها چطور وقتی کسی دستی به سرشان می‌کشد یا پشتشان را نوازش می‌کند آرام می‌شوند؟ ما نیز بعضی‌اوقات به تنها چیزی که نیاز داریم نوازش است. اینکه همسرمان نا غافل دستمان را بگیرد یا سرمان را روی سینه‌اش بگذارد و نوازشمان کند. هیچ‌چیز با قدرتی که چنین رفتاری دارد برابری نمی‌کند. این معجزه لمس کردن است. وقتی‌که به‌دوراز کلمات قابل تفسیر، سلول‌های پوست دست که بیشترین حس‌گرهای عاطفی را دارند، دست شما را لمس می‌کنند، انرژی فراوانی بین دودست ردوبدل می‌شود که حاوی اطلاعاتی است که ساعت‌ها گفتگوی عاشقانه آن‌ها را منتقل نمی‌کند.

 

نوازش و لمس

 

چرا لمس بسیار مهم است

مطالعات نشان داده است کودکانی که بدون لمس عاطفی رشد می‌کنند دارای مشکلات شدید رشد بوده و قادر به ارتباط اجتماعی نیستند.

با لمس کردن، مناطق خاصی از مغز ما فعال می‌شود، بنابراین بر فرآیندهای فکری، واکنش‌ها و حتی پاسخ‌های فیزیولوژیکی ما تأثیر می‌گذارد.

به‌عنوان‌ مثال،یک مطالعهگزارش کرده است که اسکن‌های مغزی نشان داده است که لمس عاطفی قشر orbitofrontal مغزرا که مرتبط با یادگیری و تصمیم‌گیری و همچنین مسئول رفتارهای عاطفی و اجتماعی است فعال می‌کند.

آزمایش‌های خاصی همچنین نشان داده‌اند که بوسه عاشقانه به شریک زندگی، ابزار مهمی است - بخصوص برای خانم‌ها، زیرا ترکیب شیمیایی شخصی شده موجود در بزاق هر فرد، اطلاعات مهمی را در مورد سازگاری فیزیولوژیکی آن‌ها به مغز منتقل می‌کند.

فایده‌های نوازش یا لمس عاطفی به سلامت جسمی و سلامت روان نیز گسترش می‌یابد.

مطالعه‌ای که در سال 2014 در مجله Psychological Science منتشر شد،حاکی از آن است که در آغوش گرفتن و نوازش کردن دارای اثر محافظتی در برابر عفونت‌های تنفسی است.

همچنین، در بین افرادی که مریض می‌شوند، کسانی که در قالب لمس و نوازش پشتیبانی عاطفی دریافت کرده‌اند، علائم کمتری از عفونت نشان دادند.

مطالعات دیگر نشان می‌دهد، زوج‌هایی که شرکای خود را مرتب در آغوش می‌گیرند،فشار خون و ضربان قلب کمتری دارند، این نشان می‌دهد که نوازش کردن و لمس عاطفی می‌تواند برای قلب به معنای واقعی کلمه و نه صرفاً استعاره‌ای سودمند باشد.

تحقیقات نشان داده است که بوسه‌های عاشقانه زوج‌ها به تقویت سیستم ایمنی بدن نیز کمک می‌کند. دانشمندان گزارش می‌دهند،هنگامی‌که دو زوج یکدیگر را می‌بوسند،"80 میلیون باکتری به ازای هر بوسه صمیمی 10 ثانیه‌ای" منتقل می‌شود.

این ممکن است به نظر منزجرکننده باشد، اما مفید است چراکه این تبادل میکروبی تقریباً مانند واکسن عمل می‌کند و سیستم ایمنی بدن را با تهدیدات جدید باکتریایی جدید آشنا کرده و اثربخشی آن را در برابر انواع متنوعی از پاتوژن ها تقویت می‌کند.

سرانجام آنکه، لمس برای تسکین دردهای جسمی نیز بسیار مؤثر است. ماساژ درمانیمی‌تواند روش عالی برای تسکین انواع دردها باشد، ازسردرد گرفتهتاکمردرد.

چنانکه ملاحظه شد لمس شدن و مورد نوازش قرار گرفتن غذای موردنیاز جسم و مغز عاطفی ما برای احساس بخشی از این جهان بودن است. متأسفانه در برخی روابط زناشویی یکی از دو نفر ممکن است فاقد خرد عاطفی ضمنی در نوازش‌های ساده خود باشد، امری که به ایجاد رابطه‌ای اصیل و مستحکم ضربه می‌زند. در این موارد،سوی دیگر رابطه ازلحاظ عاطفی محروم می‌شود و در احساس و اعتبار رابطه شک خواهد کرد. این زمانی است که جدایی عاطفی در زندگی رخ می‌دهد.

توصیه‌هایی برای نوازش کردن

نوازش سلاحی قدرتمند است، یک ژست اساسی که تمام عواطف، تعادل درونی و بهزیستی روان‌شناختی را در برمی‌گیرد.

نوازش روابط عاطفی را مجدداً تأیید می‌کند و آن را می‌سازد؛ و مانند یک چادر نامرئی ما را با شخصی که درقلب ما ساکن است یکی می‌کند. هیچ فناوری‌ای نمی‌تواند چیزی را جایگزین آن کند: هیچ دستگاهی گرمای آغوش و شیرینی نوازش را ندارد. بااین‌حال نوازش کردن باید واجد خصوصیاتی باشد تا تأثیر جادویی خود را بر جا بگذارد.

در ادامه با مهم‌ترین خصوصیات و پیامدهای روانشناختی نوازش آشنا می‌شوید.

بی‌قیدوشرط نوازش کنید: برای اینکه نوازش تأثیر متعالی خود را داشته باشد، باید بدون قید و شرط باشد. وجود آشکار یا ضمنی پیش‌شرط برای نوازش از تأثیر آن می‌کاهد. نوازش کردن باید مستقیماً از قلب شما نشات بگیرد. تنها در این صورت است که نتیجه‌بخش است. اگر نوازش صمیمانه و بدون قید و شرط باشد، ارتباط برقرار می‌شود و دو نفر خود را جزئی از یکدیگر می‌دانند.

نوازش بیش از همه محرکی حسی است که موجب تولید حس می‌شود؛ اما تنها زمانی به بیدار کردن احساسات و احساسات مثبت می‌انجامد که بی‌قیدوشرط باشد در غیر این صورت ممکن است پیامدهای حسی و عاطفی ناخوشایندی در طرف مقابل برجا بگذارد.

نوازش را به روال تبدیل کنید: اگر می‌خواهید فواید نوازش را به‌تمامی دریابید از هر فرصتی برای لمس، نوازش یا در آغوش گرفتن و بوسیدن همسرتان استفاده کنید. هر چه در طی شبانه‌روز ارتباط لمسی و تماس عاطفی بیشتری بین زن و مرد وجود داشته باشد از میزان استرس، تنش و غرولند کم می‌شود. گرفتن ساده دست همسر در دست به هنگام تماشای تلویزیون، در آغوش گرفتن پیش از ترک منزل و پس از ورود به منزل، بوسه خواب و بوسه بیداری ... مثال‌هایی است که می‌توانند به روال روزانه تبدیل شوند.

 

پیش چشم فرزندان نوازش کنید: در زندگی‌های زناشویی غالباً روابط عاطفی و ارتباط‌های تماسی اعم از در آغوش گرفتن، بوسیدن و نوازش کردن به زمان و مکان‌های خاص تبعید می‌شود و فرزندان چندان‌که شاهد بگوومگوهای والدین هستند به‌ندرت شاهد در آغوش گرفتن یا نوازش آن‌ها توسط یکدیگر هستند. این باعث می‌شود تصویری که از خانواده در ذهن کودک شکل می‌گیرد تحریف‌شده تثبیت شود.

 روانشناسان معتقدند مشاهده نوازش و تماس عاطفی بین والدین علاوه بر انتقال فضای همدلی و محبت به فرزندان از منظر الگوسازی هم مؤثر است؛ بنابراین اجازه دهید تا کودکان شما از بچگی با نوازش کردن در خانواده آشنا شوند.

 

نوازش بخشی از ما را منتقل می‌کند: مردم به‌سادگی برای لذت بردن، تسکین دادن یا مراقبت و رضایت بخشیدن به دیگران نوازش نمی‌دهند.ما نوازش می‌کنیم تا بخشی از خودمان را منتقل کنیم و پیوند برقرار کنیم.

نوازش می‌تواند در مورد ما چیزهای زیادی بگوید. بنابراین، ما باید آن‌ها را با آرامش و ظرافت انتقال دهیم چراکه می‌تواند احساسات ناخوشایند ما را نیز منتقل کند.

نوازش به‌عنوان بخشی از دل‌بستگی سالم: درست است که غالباً دل‌بستگی به‌عنوان "وابستگی" تلقی می‌شود؛ یعنی به چیز یا شخصی بیش‌ازحد چسبیدن و متصل شدن؛ اما از دیدگاه عاطفی، افراد برای ایجاد پیوند، نیاز به دل‌بستگی سالم دارند. نوازش رفتاری است که از طریق آن دل‌بستگی خود را به دیگری تأیید می‌‌کنیم و همچنین دیگری را به خود دل‌بسته می‌کنیم.

 

خلاصه: نوازش کلمه‌ای است که بر روی پوست حک‌شده است و همه ما باید آن را دریابیم، زیرا برای قلب‌های شکسته  مرحمی بهتر از نوازش وجود ندارد.

لطفا نظرات خودرابرای ماارسال کنید.

برای دریافت مشاوره باشماره09058956770تماس بگیرید.

 

موافقین ۰ مخالفین ۰

زوج درمانی

راهکارهایی برای پیشگیری از اختلافات در روزهای اول زندگی مشترک 
تجربه‌ای که افراد از روزهای اول زندگی مشترک خود کسب می‌کنند معمولاً تا پایان عمر به یاد آن‌ها می‌ماند. درنتیجه چه بهتر که تلاش کنید این روزها خاطراتی شیرین را رقم بزنید و در نتیجه احتمال وقوع اختلافات را به حداقل برسانید.

1- کمال‌گرایی را کنار بگذارید
تصویری که شما از زندگی مشترک در ذهن خود می‌سازید در نوع احساس شما پس از ازدواج تأثیر بسزایی دارد. اگر شما فکر کنید که پس از ازدواج باید منتظر یک زندگی رؤیایی و بسیار عاشقانه باشید هر حرکت و اشتباه کوچک همسرتان را مشکلی بزرگ می‌پندارید و به نوعی دچار دلزدگی و ناکامی می‌شوید. در نتیجه آنچه پیش از هر چیز اهمیت دارد این است که بتوانید با توجه به شناختی که از همسر خود دارید تصویر واقع بینانه‌ای از زندگی مشترک را در ذهن خود شکل دهید. البته این مسئله به این معنا نیست که بسیار بدبین باشید و سطح توقعات خود را پایین بیاورید بلکه به معنای این است که بتوانید نواقص و کمبودها را نیز در نظر بگیرید و از کمال‌گرایی آسیب‌زننده فاصله بگیرید.


2- خودتان باشید
بسیاری از افراد برای اینکه دل فرد مقابل خود را به دست بیاورند در دوران پیش از ازدواج یا روزهای اول زندگی مشترک به گونه‌ای رفتار می‌کنند که با شخصیت اصلی آن‌ها تفاوت زیادی دارد. بدون توجه به اینکه هیچ کس نمی‌تواند تا پایان عمر نقش بازی کند و درنتیجه فرد مقابل یک روز با خود حقیقی شما روبه‌رومی‌شود، پس خیلی خوب است که تلاش کنید تا در بهترین حالت خود باشید و در جهت رشد و شکوفایی خود تلاش نمایید اما سعی نکنید تا خودتان را پنهان کنید و تظاهر به چیزهایی کنید که به آن‌ها اعتقاد ندارید چرا که این کار به مرور زمان تأثیر بسیار منفی روی همسر شما ایجاد می‌کند و می‌تواند در نهایت به شکاف و فاصله میان شما منجر شود.

لطفا نظرات خودرابرای ماارسال کنید.

برای دریافت مشاوره باشماره09058956770تماس بگیرید.

 

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰

نشانه های طلاق عاطفی

طلاق عاطفی

 

تعریف طلاق عاطفی و نشانه های آن

طلاق عاطفی به سرد شدن روابط عاطفی بین زوجین گفته می شود که با شکایت و گله گذاری زوج ها نسبت به هم شروع می شود.

از طلاق عاطفی و نشانه های آن چه می دانید؟

همان طلاق از نبود روابط عاطفی، سرد شدن عواطف یا بی تفاوتی نسبت به یکدیگر ایجاد می گردد که بعد از مدتی تبدیل به عادت رفتاری می شود. در طلاق عاطفی ، زوج ها با اینکه زیر یک سقف و در کنار هم زندگی می کنند اما پیوند عاطفی آنها متزلزل و ناپایدار است یعنی مشکلات و افکار دیگری برای هم اهمیتی ندارد .در طلاق عاطفی زوج ها به اجبار با یکدیگر زندگی می کنند زیرا هیچ گونه شادی و خوشبختی وجود ندارد مثلا خانمی که شغل و درآمدی ندارد مجبور به تحمل زندگی با همسرش می شود و یا به دلیل ترس از دوری از فرزندان و عد ملاقات با آنها و یا حتی فرهنگ جامعه و فشار خانواده نمی تواند طلاق بگیرد. در این نوع زندگی ها که زوجین به تدریج از یکدیگر دور شده و دچار یاس و سرخوردگی می شوند طلاق عاطفی پیش می آید .

طلاق عاطفی

طلاق عاطفی نشانه هایی دارد که در این بخش به آنها می پردازیم

طلاق عاطفی

نشانه های کلی طلاق عاطفی

  1.  کم شدن شور و هیجان در زندگی
  2.  سرزنش یکدیگر، به رخ کشیدن اشتباهات، فاجعه آمیز کردن مسائل کوچک
  3.  عدم استفاده از روشهای حل مسئله
  4.  کاهش بسیار گذاشتن زمان برای همدیگر
  5.  افزایش تفریحات برون زناشویی و تمرکز بر مسائل بیرون از خانواده
  6.  گذراندن وقت زیاد با فرزندان و غافل شدن از روابط بهینه زناشویی که موجب تشکیل ائتلاف علیه همسر می گردد
  7.  کم شدن میزان نوازش کلامی، جسمی و روابط جنسی که موجب از دست دادن روابط عاطفی و وفاداری و زمینه ساز روابط فرا زناشویی می شود
  8.  فاش شدن اسرار و اشتباهات همسران در بیرون از کانون خانواده
  9.  پرداختن به سریال ها و برنامه های تلویزیون به جای صرف وقت برای با هم بودن
  10.  عدم اعتماد به یکدیگر در حل مشکلات و یاس و نامیدی در حل مسائل خانواده
  11.  فراموش نکردن گذشته و پرداختن به مسائل آن زمان به جای تفکر به مسایل پیش رو
  12.  کاهش وابستگی به یکدیگر
  13. عدم پذیرش مشکل یا ماندن در وضعیت سکوت
  14.  افزایش مسافرت های مجردی به جای سفرهای خانوادگی
  15. عدم رسیدگی به امور منزل و رسیدگی به نظافت ، آشپزی و ...

نشانه های طلاق

علائم نگران کننده و متفاوت طلاق عاطفی

  1. یکی از علائم شاخص در طلاق عاطفی این است که آرامش بیشتر را در تنهایی می دانند. کارها و تفریحات مشترک به مرور کمتر می شود و هرکس برنامه خود را مانند افراد مجرد پیش می برد و تنهای تبدیل به عادت روزانه می شود.
  2. عدم تمایل به بحث و گفتگو در مورد مشکلات، بی توجهی، سردی و انکار مسئله در برابر اعتراض طرف مقابل
  3. بی توجهی به صحبت های فرد مقابل، بی حوصلگی در گوش دادن و حرف زدن یا سکوت در برابر صحبت های همسر یا تلاش برای پایان دادن به مکالمه یا عوض کردن موضوع مکالمه و حتی نادیده گرفتن همسر در زندگی
  4. اولویت داشتن خواسته های خود نسبت به نیازهای همسر، بروزسریع احساسات منفی و خشم بدون توجه به احساسات همسر
  5. جو سرد، بی روح و سکوت در منزل حاکم است که همه را فراری می دهد. فرزندان در چنین شرایطی که احساس امنیت و آرامش نمی کنند بیشتر وقت خود را بیرون از خانه و با دوستان خود می گذرانند. 

راه حل های مختلف برای پیشگیری از طلاق عاطفی

یکی از نکات مهم که مانع از بروز طلاق عاطفی زوج ها می شوند شناخت و برطرف کردن نیازهای عاطفی یکدیگر می باشد.

به طور کلی نیازهای مردان این گونه تعریف می شود :

حمایت خانوادگی، تحسین، همراهی در تفریحات و … 

 پیشگیری از طلاق

نیازهای زنان عبارتند از :

محبت، گفت وگو، صداقت و روراستی، حمایت مالی و تعهد خانوادگی؛ ز بنابراین با مشاهده این تفاوت در نیازهای زوجین، به وجود آمدن مشکل و ناسازگاری دور از ذهن نمی باشد.

شاید مردی که به همسرش علاقه بسیار دارد، فکر می کند که نیازهای او را برآورده می سازد درحالیکه او تصور می کند نیاز یک زن مانند نیاز خود است بنابراین مشکل از همین نقطه آغاز می شود. البته این نکته در مورد زنان نیز صدق می کند.

فراهم کردن زمینه مناسب فرهنگی، آموزش مهارت ها در مدرسه و در رسانه ها، آموزش مهارت ها زیر نظر مشاور و روانشناس نقش بسیار زیادی در کاهش طلاق عاطفی دارد. زیرا طلاق عاطفی منجر به کاهش میزان اعتماد افراد به یکدیگر و افزایش سوء تفاهمات می شود، همچنین اشتباهات افراد خانواده زیاد می شود و به علت نبود تکیه گاهی مطمئن در زندگی، احساس یاس و سرخوردگی می کنند که انواع بیماری های روانی و روحی را در پی خواهد داشت.

لطفا نظرات خودرابرای ماارسال کنید.

برای دریافت مشاوره باشماره 09058956770تماس بگیرید.

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰

چندراهکاربرای درمان خیانت زناشویی

8 راه برای درمان خیانت

۸ راه برای درمان خیانت

رئیس انجمن علمی مددکاری ایران، در طی گزارشی اعلام کرد که در حال حاضر شاهد خیانت 90 درصدی مردان به زنان در کشور خود هستیم که بیشترین درصد آن را، از سن 40 سالگی به بعد شاهد هستیم.

خیانت انواع مختلفی دارد و همچنین در ازدواج به دلایل مختلفی پیش می‌آید، کمبود محبت، عاطفه و مراقبت نکردن از عشق اولیه تا اعتیاد به سکس و مسائل مربوط به سلامت روان در افراد، همگی می‌توانند دلایلی باشند که باعث خیانت در رابطه‌ی زناشویی می‌شود. اگرچه علت اصلی خیانت مهم است، اما چیزی که اهمیت بیشتری دارد این است که شما بعد از خیانت نیز می‌توانید در کنار همسرتان بمانید و ازدواج را حفظ کنید، گرچه ممکن است رابطه شما اندکی با شکل قبلی آن متفاوت باشد، اما شما با تلاش بسیار، مشاوره و تعهد دادن به یکدیگر می‌توانید مشکل را حل کرده و خیانت را درمان کنید.

خیانت در واقع تخطی از پیمان مفروض یا بیان شده‌ی بین زوجین در مورد انحصار طلبی جنسی و عاطفی است که به صورت یک راز و بدون آگاهی و رضایت طرف مقابل صورت می‌گیرد « ویکس 2003 ». اثری که خیانت یکی از زوجین بر فرد مقابل خود دارد، گاهی می‌تواند ویرانگر باشد و متاسفانه کنار آمدن و رهایی یافتن از احساسات ناشی از این اتفاق، نیازمند سپری شدن زمان است. در واقع بعد از خیانت، ازدواج دچار بحران می‌شود، اگر شما کسی هستید که با خیانت در زندگی زناشویی‌تان مواجه شده‌اید، خواندن مطالبی که در ادامه آمده است برایتان مفید است.

تمام کردن رابطه با نفر سوم

اگر شما فردی هستید که به همسرش خیانت کرده است و حالا پشیمان هستید و می‌خواهید ازدواج خود را نجات دهید، اولین کار این است که باید ارتباط خود را با نفر سوم کاملا قطع کنید، ادامه دادن ارتباط با شخصی که با رابطه با او، به همسرتان خیانت کرده‌اید نشان می‌دهد که شما اصلا برای نجات ازدواج‌تان متعهد نیستید، در صورتی که همسر شما در این مرحله نیاز دارد که بداند شما مصمم به قطع ارتباط با فرد جدید هستید.

اشتباه خود را بپذیرید ، اعتراف کنید و پاسخگو باشید

8 راه برای درمان خیانت | مرکز مشاوره همکده

هر کاری را که انجام داده‌اید بپذیرید و به اشتباه خود اعتراف کنید، این کار راحتی نیست، سخت است ولی به آن اعتراف کنید و هجوم آسیب‌ها و ناراحتی‌هایی که ایجاد کرده‌اید را ببینید. شریک زندگی‌تان خیانت دیده، حق دارد بداند چه اتفاقی افتاده است و سوالاتش پاسخ داده شود، با انجام این‌کار در واقع نشان می‌دهید که مسئولیت ترمیم و اصلاح اشتباهی که انجام داده‌اید را برعهده گرفته و می‌خواهید تا آسیبی که وارد کرده‌اید را اصلاح کنید.

مواجه شدن با خشم

خیانت معمولا باعث ایجاد شوک، فقدان، اضطراب، صدمه به اعتماد به نفس و خشم در همسر می‌شود. معمولا کنار آمدن با رنج و درد خیانت به قدری چالش‌زا است که شخص خیانت دیده به درمان روانشناسی نیاز دارد تا بتواند با افسردگی که در انتظارش هست مقابله کند، پس فردی که خیانت‌کار است باید احساسات طرف مقابل را بپذیرد و به او فضا دهد تا احساساتش را تخلیه کند.

معمولا هر دو طرف بعد از این بحران تحت فشار هستند و آرزو می‌کنند که کاش همه چیز به حالت قبل بر می‌گشت و اصلا این اتفاق نمی‌افتاد، اما عبور کردن از این حالت گیجی و گنگی در زوجین حاصل نمی‌شود مگر با روبرو شدن با احساسات و سپری شدن زمان. همسر خیانت‌دیده معمولا خشمگین است و نیاز به فضایی دارد که بتواند خشم خود را خالی کند. اگر او خشم خود را خالی نکند، این هیجان شدید به شدت به درون او رسوخ می‌کند و روح او را عمیقاً تحت تاثیر قرار می‌دهد.

رفتار‌ها و احساسات ناشی از ناامنی

8 راه برای درمان خیانت | مرکز مشاوره همکده

فرد خیانت دیده معمولا با احساسات شدیدی از ناامنی روبرو است، او می‌ترسد که همسرش باز هم به او دروغ بگوید و گاهی به قدری مشکوک است که رفتار‌هایش شبیه به افرادی می‌شود که دچار اختلال پارانویا هستند و آنها معمولا مثل یک کاراگاه رفتار می‌کنند. پروفسور جان گورهل مطرح می‌کند که بعد از یک خیانت، زن‌ها ممکن است که صورت حساب‌های کارت بانکی شوهر‌شان را چک کنند و همچنین به دنبال سرنخ‌هایی هستند تا از این طریق بفهمند که چطور همسر‌شان خیانت کرده است و آنها متوجه نشده‌اند، رفتارهایی که زنان در این مرحله نشان می‌دهند بسیار شبیه رفتار زنانی است که شوهرشان را از دست داده‌اند مانند حالت‌هایی شبیه به افسردگی و احساساتی مثل غم، خشم و حتی عزاداری برای رابطه‌ی از دست رفته.

 

زمان دادن به ترمیم رابطه

معمولا فردی که خیانت کرده است می‌خواهد تا سریع‌تر همسرش از این هیجانات خلاص شود اما مدیریت این فرایند به فرد خیانت دیده بستگی دارد و تا زمانی که کاملا او آرام نشده است نمی‌تواند از این مرحله عبور کند. این عادلانه نیست که از فردی که همسرش به او خیانت کرده است و دچار احساس شک و تردید نسبت به رابطه و همسرش هست بخواهیم تا احساسات خود را نادیده بگیرد و فورا بهبود یابد و در مسیر ازدواج رو به جلو حرکت کند.

تعهد دادن

هر دو طرف در ازدواج باید تعهدی قوی داشته باشند که می‌خواهند ازدواجشان را حفظ کنند. این موضوع باید دو‌طرفه باشد، اگر فردی که خیانت کرده است مردد باشد یا اینکه رابطه‌اش را با فرد قبلی کاملا قطع نکرده باشد و یا اگر فردی که خیانت دیده است، قصد ندارد همسر خود را ببخشد، به سختی می‌توان به سلامت از این مرحله عبور کرد زیرا این مسیری است که باید دوطرفه طی شود.

کارکردن بر روی رابطه

8 راه برای درمان خیانت | مرکز مشاوره همکده

این مرحله بسیار مهم است و حتی برخلاف روال معمولی که به نظر می‌رسد، خیانت می‌تواند باعث بهتر شدن رابطه نیز شود. روانشناس سوزان کراس طی مقاله‌ای (آگوست 2012) در روانشناسی نوشت: اگر کسی که خیانت کرده است معذرت خواهی کند و تلاش خود را برای ترمیم رابطه نشان دهد در حالی که شرافتمندانه قول می‌دهد که رفتارش را تکرار نمی‌کند، زوجین هر دو می‌توانند تجربه کنند که ازدواج برای هردوی آن‌ها ارزشمند است و باید بیش از پیش از آن محافظت کنند، بخشش در پاسخ به معذرت‌خواهی می‌تواند راهی باشد تا درد ناشی از خیانت را برای هر دو نفر تسکین دهد. 

تغییر ایجاد کردن به صورت فردی و هم در رابطه زوجین، می‌تواند ارتباط را در ازدواج بهبود بخشد و قوی‌تر کند.

فردی که خیانت کرده باید بداند چه چیزی باعث شده است که خیانت کند و چه تغییری در رابطه نیاز است تا از پیش‌آمدن دوباره این مشکل بتواند جلوگیری کند. اگر فرد دچار اعتیاد جنسی باشد، درمان این اعتیاد می‌تواند کمک کننده باشد، اگر نبود عاطفه و محبت منجر به خیانت شده است، با مراقبت و توجه کردن نسبت به همسرشان می‌توانند جبران کنند، در حقیقت هر دو نفر در ازدواج باید برای بهبود وضعیت خود تلاش کنند، حتی زمانی که فقط یک نفر خیانت کرده است.

پیدا کردن یک سیستم حمایتی

8 راه برای درمان خیانت | مرکز مشاوره همکده

بهبود بخشیدن یک رابطه بعد از خیانت واقعا کار سختی است و شما نیاز به یک سیستم حمایتی قوی دارید، مانند کسانی که شما را دوست دارند، احساسات شما را می‌پذیرند و می‌توانند به شما کمک کنند، مثلا یک زوجی که آنها هم مشکلی مشابه مشکل شما را داشته‌اند، با خیانت دست و پنجه نرم کرده‌ و این مرحله را پشت سر گذاشته‌اند، می‌توانند به خوبی شما را درک کرده و در آرام کردن شما موثر باشند. همچنین می‌توانید از یک روانشناس زوج درمانگر نیز کمک بگیرید.

مراجعه به یک زوج‌درمانگر این فرصت را به شما می‌دهد که در یک فضایی امن و زیر نظر یک متخصص راجع به مشکل پیش‌آمده صحبت کنید، هیجانات و احساسات خود را به راحتی بازگو کنید، حرف‌های طرف مقابل را بشنوید، نقاط قوت و ضعف رابطه‌تان را بشناسید و برای بهبود بخشیدن به رابطه‌ خود آماده شوید.

لطفا نظرات خودرابرای ماارسال کنید.

برای دریافت مشاوره باشماره09058956770تماس بگیرید.

 

موافقین ۰ مخالفین ۰

علایم خودکشی

 


پیشگیری از خودکشی

یک دیوانگی کردم، به خیر گذشت . این بخشی از نامه‌ای است که صادق هدایت پس از اولین اقدام به خودکشی برای برادرش نوشت. او در سال ۱۳۰۷ تلاش می‌کند خودش را در رودخانه‌ای در پاریس غرق کند قایقی از راه می‌رسد و نجاتش می‌دهد. او هرگز درباره دلایل این کارش حرفی نزد اما عده‌ای دلایل آن را مشکلات عاطفی، دوری از وطن و… ذکر کرده‌اند.

این ماجرا بعدها الهام‌بخش داستان "زنده به گور" او می‌شود و می‌نویسد: "همه از مرگ می‌ترسند و من از زندگی سمج خودم. چقدر هولناک است وقتی که مرگ آدم را نمی‌خواهد و پس می‌زند! نه کسی تصمیم به خودکشی نمی‌گیرد، خودکشی با بعضی‌ها هست. در خمیره و سرشت آنهاس،نمی‌توانند از دستش بگریزند."

اما آیا آن‌طور که هدایت و بسیاری از مردم به مانند او باور دارند، خودکشی همراه و همزاد برخی و در "خمیره و سرشت" آنهاست؟ آیا واقعا از آن گریزی نیست؟ به طور خلاصه پاسخ این سوالات مشخصا خیر است..

هیچ شواهد علمی که نشان دهد "خودکشی در خمیره و سرشت کسی است" وجود ندارد و هر کسی که دچار چنین وضعیتی شده هم می‌تواند از این افکار نجات یابد.

اگرچه طبق برخی آمارها از هر ۱۰۰ هزار نفر تنها ۱۲ نفر دچار چنین افکاری می‌شوند اما آگاهی از برخی دلایل بروز خودکشی، علایم هشدار آن و نکاتی درباره نحوه مواجهه با فردی که دچار چنین افکاری شده وظیفه‌ای همگانی است.

آیا خودکشی تنها در افراد دچار مشکلات روان اتفاق می ‌ افتد؟

بیش از ۹۰ درصد کسانی که دست به خودکشی می‌زنند دچار نوعی از اختلالات روانند، از جمله افسردگی شدید، اختلال دوقطبی، اسکیزوفرنی،اختلال شخصیت، اعتیاد شدید به مواد مخدر یا الکل و… با این حال تمامی کسانی که دست به کار می‌زنند دچار مشکل روان نیستند.

در واقع فردی که تصمیم به خودکشی می‌گیرد اغلب خود و مشکلات یا شرایط زندگی‌اش را در وضعیتی می‌بیند که قابل تحمل یا حل شدنی نیست و دچار نوعی استیصال، درماندگی و ناامیدی مطلق می‌شود و برای "رهایی" دست به این عمل می‌زند.

ممکن است بپرسید رهایی از چه؟ این رهایی می‌تواند رهایی از احساس شرم، گناه یا سربار دیگری بودن (که دلایل بروزشان در هر کسی می‌تواند متفاوت باشد) رهایی از احساس قربانی بودن، رهایی از احساس تنهایی، طرد شدن و یا فقدان (از دست دادن شخص یا چیزی ارزشمند) باشد. در چنین وضعیتی وجود مشکلات روان می‌تواند بروز و جدیت این افکار را شدت ببخشد.

پیشگیری از خودکشی

چه شرایطی می‌تواند منتهی به فکر خودکشی بشود؟

برای چنین فردی وقوع یک اتفاق ناگوار یا قرار گرفتن در وضعیتی دشوار که در آن حس کند از مواجهه،‌ تحمل و یا حل آن عاجز و ناتوان است می‌تواند منجر به اقدام به خودکشی بشود، مثلا: ضربه و شوک روانی (مثلا مرگ عزیزان، فردی مشهور و مورد علاقه یا…) جراحات و یا بیماری‌های جسمی سخت (سرطان و…) از دست دادن شغل یا موقعیت اجتماعی و مشکلات شدید مالی‌ سالمندی و احساس بیهودگی بیشترین میزان خودکشی در کشورهای پیشرفته در سالمندان است.

علایم هشدار خودکشی

اما آیا نشانه‌های هشدارآمیزی برای خودکشی وجود دارد؟ بررسی‌ها نشان داده (اغلب و نه همیشه) افراد قبل از اقدام به خودکشی علایم مشخصی را نشان می‌دهند از جمله:

ـ صحبت درباره مرگ و یا خودکشی (میخوام خودمو بکشم و…)

ـ صحبت مداوم درباره ناامیدی، بیهودگی و احساس گناه (همه‌اش تقصیر من بود که… بعد اون اتفاق دیگه زندگی برام بیهوده‌ست… اصلا واسه چی زنده‌ام؟ و ....

ـ صحبت از درد تحمل‌ناپذیری که دارد (دیگه طاقت این درد و رنج رو ندارم، این درد رو تمومش می‌کنم)

ـ انجام رفتارهایی که به خود آسیب می‌رساند (مصرف بیش از حد معمول الکل، موادمخدر)

- انجام رفتارهای بی‌محابا (تلاش برای رفتن به مکان‌های مرتفع و انجام کارهای خطرناک در آنجا)

ـ انجام کارهایی که می‌تواند به منزله جستجو و آمادگی برای اقدام به خودکشی باشد (خرید تعداد زیادی قرص، سم، طناب، گوگل کردن راه‌های خودکشی)

ـ دیدار و تماس ناگهانی برای خداحافظی از خانواده و دوستان و یا بخشیدن متعلقات شخصی ارزشمند به دیگران، خیریه به بهانه این که "قراره کاری انجام بدم" یا "شاید-باید به زودی برم".

ـ تغییر شدید و ناگهانی رفتارها (آرامش ناگهانی پس از یک اضطراب و آشفتگی شدید، خشونت بیش از حد)

ـ انزوا و کناره‌گیری غیرمعمول از جمع‌های خانوادگی و دوستانه

ـ از دست دادن علاقه به انجام کارها یا چیزهایی که قبلا و همیشه به آنها علاقه‌مند بوده

خودکشی

چه باید کرد؟

در صورت مشاهده علایم هشدار خودکشی یا روبرو شدن با فردی که می‌گوید می‌خواهد دست خودکشی بزند باید چه کار کنیم؟

اولین کار حفظ آرامش است. مسلما قرار گرفتن در چنین موقعیتی خوشایند نیست و می‌تواند باعث خشم، ناراحتی و اضطراب شدید ما بشود.

این کاملا طبیعی‌ست و نمی‌توانیم جلوی بروز این افکار و احساسات را بگیریم و کنترلش کنیم ولی می‌توانیم آنچه که خواهیم گفت یا انجام خواهیم داد را کنترل کنیم؛ چرا که در چنین موقعیتی این قبیل افکار و احساسات هیچ کمکی به آن فرد یا به ما نمی‌کند.

بنابراین در قدم اول باید به هر شکلی که می‌توانیم این هیجانات را کنترل کرده و خونسردی خود را حفظ کنیم.

سپس لازم است با آن شخص بدون ترس و تعارف و کاملا رک و مستقیم درباره فکر یا تصمیم به خودکشی صحبت کنیم (برخلاف این باور غلط رایج که می‌گوید مستقیما حرف نزنید) و این سوالات را بپرسیم:

۱. اونقدر حالت بده که "واقعا" داری به خودکشی فکر میکنی؟ (اگر پاسخ بله بود):

۲. به نحوه انجامش هم فکر کردی؟ (اگر پاسخ بله بود):

۳. برای انجامش کاری که باید بکنی یا چیزی که باید تهیه بکنی رو آماده کردی؟ (اگر پاسخ بله بود):

۴. به این هم فکر کردی که کِی میخوای انجامش بدی؟

پرسش این چهار سوال ضروریست؛ چرا که قصد انجام خودکشی/شیوه انجامش/داشتن آنچه برای انجامش نیاز دارد و زمان در نظر گرفته شده برای انجامش را نشان می‌دهد.

هر اندازه فرد طرح و برنامه دقیق‌تری برای انجامش داشته باشد خطر بزرگتر است و اگر پاسخ تمام سوالات مثبت باشد (خصوصا زمان و شیوه انجامش) خطر بسیار جدی و فوری است و لازم است سریعا برای دریافت کمک با اورژانس‌های خودکشی تماس بگیرید.

اگر آن فرد در موقعیتی است که حس می‌کنید ممکن است جان دیگران را هم به خطر بیاندازد (خلبان، راننده وسائط نقلیه مسافربری، یک نظامی که به سلاح دسترسی دارد و…) لازم است تا ملاحظه و تعارف را کنار بگذارید و با آرامش و مهربانی اما جدیت و به هر شکلی که صلاح می‌دانید مطمئن شوید که فرد قبل از دریافت کمک فوری در آن موقعیت حضور نخواهد داشت.

چه در وضعیت اورژانسی و چه در صورتی که فرد تنها حرف از خودکشی زده (و هنوز تصمیم به انجامش نگرفته) لازم است از نظر روانی-عاطفی او را درست حمایت کنیم. برای این منظور رعایت نکات زیر لازم است:

اگر شرایط به گونه‌ای است که گمان می‌کنید آن فرد ممکن است هر لحظه دست به خودکشی بزند او را ترک نکنید و در کنارش باشید.

صحبت از خودکشی را همیشه جدی بگیرید.

تا آنجا که می‌توانید شنونده باشید و نه گوینده. به هیچ وجه با او جر و بحث و دعوا نکنید و خصوصا راه حل ارایه ندهید. مطمئن باشید در چنین موقعیتی سکوت و شنیدن حرفهای آن فرد از گفتن هر حرف و سخنی موثرتر است.

او را قضاوت نکنید. فکر نکنید او صرفا ژست خودکشی گرفته، ادای آن کار را در می‌آورد یا صرفا درصدد جلب توجه است.

در چنین وضعیتی فرد تنها درصدد دریافت توجهی از جنس همدلی و کمک است چرا که خود از کمک کردن به خود کاملا عاجز و درمانده است و نیاز به کمک شما دارد.

موارد خودکشی در ملاعام هم چنین است، این افراد در تردید بین مرگ و زندگی‌اند و از طرفی آرزو می‌کنند بمی‌رند اما همزمان هم آرزو می‌کنند که نجات یابند. تصمیم و اقدام به خودکشی در بطن خود فریاد کمک خواهی است و نیازمند درک و همدلی ما.

به او نگویید: چقدر ضعیفی! چقدر ترسویی! عرضه‌اش رو نداری! خجالت بکش! قوی باش! و… گفتن این حرفها باعث شرم و آزردگی فرد می‌شود. از سویی منطقی هم نیست، هرچند اقدام به خودکشی هرگز به معنای شجاعت نیست اما غلبه بر ترس از مرگ به معنای ضعف و ترس هم نیست. بدتر از همه اینکه نتیجه احتمالی چنین حرفهایی مصمم‌تر شدن فرد برای خودکشی است.

به او نگویید: چقدر خودخواهی! فقط خودتو می‌بینی و هیچ کس برات مهم نیست! بسیاری از کسانی که تصمیم به خودکشی گرفته‌اند واقعا فکر می‌کنند که سربار خانواده‌اند و این تا وقتی زنده هستند ادامه خواهد داشت. در نتیجه در اوج روان‌رنجوری خود و زمانی که تصمیم به خودکشی گرفته‌اند شنیدن این حرفها تنها باعث می‌شود که جدیتر دست به آن کار بزنند چرا که واقعا (و به اشتباه) فکر می‌کنند با این کار باری از دوش عزیزانشان بر می‌دارند.

در هر حال گفتن این حرفها هیچ کمکی به بهبود اوضاع نمی‌کند. بهتر است در عوض بگویید: تو هیچ وقت سربار من/خانواده نبودی و نیستی٬می‌خواهیم تو در کنار ما/خانواده باشی و ما را هیچ وقت تنها نگذاری چون دوستت داریم می‌خواهم کمکت کنم و تنهایت نمی‌گذارم.

به او احساس گناه ندهید: میدونی اگر این کار رو بکنی پدرت/مادرت/همسرت/بچه‌ات چی می‌کشه؟ چرا می‌خوای من/اونها رو با این کارت زجر بدی؟ و… آن فرد خود در حال تجربه کردن وضعیت روانی سخت و وحشتناکی است و وعذاب وجدان دادن به او هیچ کمکی به بهتر شدن حالش و یا درک بهتر شرایط نمی‌کند.

در عوض می‌توانید درباره کارهای موردعلاقه افراد خانواده‌اش (به طور کلی) و یا خاطرات خوب و شیرینی که باهم داشته‌اید حرف بزنید. همین‌طور می‌توانید به او بگویید: خانواده‌ات دوستت دارند تو برایشان مهمی، هر کاری که بتونند برای تو می‌کنند.

از مقایسه کردن او با سایرین خودداری کنید: فلانی رو ببین وضعیتش/دردش/زندگی‌اش از تو بدتره ولی این کار رو نکرده. خیلی از مردم چیزهایی که تو داری رو ندارن ولی این کارو نمی‌کنن و… چنین حرفهایی شاید به نظرتان درست باشد اما یادتان باشد اغلب افراد پیش از اقدام به خودکشی خودشان به این چیزها فکر کرده‌اند و آخر به این تصمیم رسیده‌اند.

هر شخصی شرایط خاص خودش را دارد و ما از آن مطلع نیستیم. گفتن این حرفها باعث می‌شود آن فرد خود را با کسانی مقایسه کند که یا هرگز فکر خودکشی به سرشان نزده یا احیانا بهتر از او توانسته‌اند با شرایط روانی بدشان مواجه بشوند یا… هر کدام اینها در هر صورت حال او را بدتر می‌کند. نهایتا آن فرد حس می‌کند شما چندان درکش نمی‌کنید و در نتیجه شاید با شما درباره افکار و حالش دیگر صحبت نکند.

پای خدا و مذهب را به میان نکشید. نگویید: این کار گناهه. اعتقاداتت ضعیف است. حتما ایمانت کم است که میخواهی این کار را بکنی. وقتی بمیری هم بعدش می‌ری جهنم و… ما از اعتقادات قلبی دیگران بی‌اطلاعیم و شاید آن فرد اصلا به خدا و جهنم معتقد نباشد. اگر هم اعتقادات مذهبی دارد شاید با خود می‌اندیشد "خدا خودش می‌داند که دیگر تحمل این وضعیت و رنجی که بهم داده را ندارم و نهایتا این کارم را می‌بخشد" و یا… در هر حال این حرفها تغییری در تصمیم او ایجاد نمی‌کند و تنها حالش را بدتر می‌کند. در عوض این حرفها می‌توان به او گفت: می‌دونم داری به خودکشی فکر می‌کنی٬ولی می‌خوام بدونی من هر کاری که بتونم انجام میدم تا بهت اون‌طوری که باید کمک کنم.

خودکشی

نهایتا…

نهایتا باید بدانیم فردی که به خودکشی فکر می‌کند تصمیم به انجامش گرفته یا انجامش داده و زنده مانده نیازمند دریافت کمک جدی فوری و تخصصی روانی است.

در بسیاری موارد ممکن است نیازمند بستری شدن در کلینیک/بیمارستان روان و احیانا مصرف دارو برای متعادل کردن وضعیت زیست-شیمیایی مغزشان (که بهم ریخته) باشند.

همین‌طور، هفته‌ها جلسات روان‌درمانی. اینها همه بخشی از فرآیند درمان و بهبودی است و بهتر است در طول این مدت شما یا کسی از نزدیکانش در کنار فرد باشند تا این دوره به خوبی بگذرد.

بررسی‌ها نشان داده از هر ده نفری که اقدام به خودکشی کرده و نجات یافته‌اند نه نفر آنها در آینده دیگر دست به این کار نمی‌زنند و سراغ انجام دوباره‌اش نمی‌روند حتا اگر قبلا از روشهایی مانند انداختن خود در مقابل قطار در حال حرکت استفاده کرده باشند.

این بدان معناست که همه ما حتا در سخت‌ترین و تاریک‌ترین لحظات زندگی درست وقتی فکر می‌کنیم که زندگی‌مان واقعا به آخر خط رسیده و تنها راه باقی‌مانده خودکشی است "در اشتباهیم" و "هنوز راهی هست" حتا اگر در آن لحظات نتوانیم یا نخواهیم بدانیم. اینکه در صورت دریافت کمک و درمان لازم حال ما قطعا بهتر خواهد شد و بعد از آن هم احتمالا دیگر سراغ انجام دوباره چنان کاری نخواهیم رفت.

درک و حمایت کسی که در چنین وضعیتی گرفتار آمده و همدلی و کمک به او کار ساده‌ای نیست چرا که آگاهی بر رنج، رنج آگاهی را افزون می‌کند. اما بدون هیچ شک و تردیدی در چنین موقعیتی این مهربانانه‌تری، ٬نجیبانه‌ترین و انسانی‌ترین کاری است که می‌توانیم برای آنها انجام دهیم.

لطفانظرات خودرابرای ماارسال کنید.

برای دریافت مشاوره باشماره09058956770تماس بگیرید.

 

 

موافقین ۰ مخالفین ۰

چند دلیل برای ضرورت مشاوره پیش از ازدواج

مشاوره ازدواج- سایت روانشناسی دکتر کامیار سنایی

چند دلیل برای ضرورت مشاوره ازدواج

 

نرخ ازدواج ظاهراً در حال کاهش است. در حالی که این یک آمار تکراری است که ۵۰ درصد از ازدواج‌های نخست به طلاق ختم می­‌شود، این رقم در ۳۰ سال گذشته تغییری نکرده است. نرخ طلاق، همچنین با توجه به سطح آموزش، اعتقادات مذهبی و بسیاری از عوامل دیگری که شریکان زندگی از آن برخوردار هستند، کم و زیاد می‌شود.

اما زمانی که طلاق اتفاق می‌افتد، این امر منجر به بروز مشکلاتی برای بزرگسالان و همچنین برای کودکان می‌شود. برای بزرگسالان، طلاق می‌تواند یکی از پردغدغه‌­ترین رویدادهای زندگی باشد. تصمیم‌گیری در مورد طلاق، اغلب با دودلی و عدم اطمینان در مورد آینده مواجه می‌شود. اگر کودکان درگیر این موضوع شوند، ممکن است اثرات منفی از قبیل روگردانی، احساس رها شدگی، خشم، سرزنش، گناه، تمایل به مصالحه و برون‌ریزی را تجربه نمایند.

در حالی که طلاق می‌تواند برای برخی از افراد، ضروری و سالم‌ترین انتخاب باشد؛ برخی دیگر هم ممکن است بخواهند آنچه را که از این وصلت باقی مانده نجات دهند. زمانی که زوج‌ها با مشکلاتی روبرو می‌شوند، آن‌ها ممکن است از این امر تعجب نمایند که چه زمانی برای مشاوره‌ ازدواج مناسب است. در اینجا هفت دلیل سودمند وجود دارد.

۱. زمانیکه ارتباط زوجین با یکدیگر با مشکلاتی روبرو شده است، مشاوره ازدواج سودمند است.

زمانی که ارتباط رو به وخامت می­‌گذارد، اغلب به سختی می‌توان آن را به سمت درست هدایت کرد. ارتباط منفی می‌تواند شامل هر چیزی باشد، هرچیزی که باعث می‌شود تا یک شریک احساس افسردگی، ناامنی، بی‌توجهی و یا تمایل به عقب‌نشینی از مکالمه داشته باشد. این امر می‌تواند شامل لحن مکالمه نیز باشد. مهم است که این مطلب را به خاطر داشته باشید که همیشه مهم نیست شما چه می­‌گویید، بلکه این چگونه گفتن شما است که دارای اهمیت می­‌باشد.

ارتباط منفی همچنین می‌تواند شامل هرگونه ارتباطی باشد که نه تنها منجر به جریحه‌دار شدن احساسات می­‌گردد، بلکه سوء رفتار احساسی یا جسمی و همچنین ارتباط غیرکلامی را نیز در بر می­‌گیرد.

۲. زمانی که یک یا دو نفر از زوجین، قصد برقراری یک رابطه­‌ی عشقی (نامشروع) را دارند و یا یکی از زوجین در گذشته چنین رابطه‌­ای داشته است.

بهبود یافتن از یک رابطه­‌ی عشقی و به دست فراموشی سپردن آن غیرممکن نیست، اما تلاش زیادی می‌­طلبد. این کار نیازمند تعهد و تمایل به سوی بخشش و به جلو حرکت کردن است. برای رهایی از یک رابطه­‌ی عشقی، هیچگونه فرمول جادویی وجود ندارد. اما اگر هر دو نفر نسبت به فرآیند درمان متعهد و صادق باشند، این ازدواج ممکن است نجات داده‌ شود. حداقل ممکن است مشخص شود که برای هر دو نفر بهتر است که درجا نزنند و حرکت نمایند.

۳. زمانی که به نظر می‌رسد زوجین «صرفا فضایی یکسان را اشغال کرده‌­اند».

وقتی که زوج‌ها، بیش از آنکه یک زوج متأهل باشند، شبیه همخانه می‌­باشند، این امر می‌تواند نشان‌دهنده­‌ی نیاز به مشاوره باشد. این مطلب به این معنا نیست که چنانچه یک زوج همه­‌ی کارها را با مشارکت هم انجام ندهند، آن‌ها گرفتار مشکل هستند. اگر فقدان ارتباطات، گفتگو و صمیمیت و یا هر عنصر دیگری وجود داشته باشد، یک زوج احساس جدی و مهم بودن کرده و احساس می‌­کنند که صرفا «هم‌زیست» می‌­باشند. این می‌تواند نشانه­‌ی این باشد که یک متخصص بالینی ماهر می‌تواند به گونه‌ای کمک نماید تا پی برده شود چه چیزی گم شده‌ و چگونه باید آن را بازپس گرفت.

۴. زمانی که طرفین نمی‌دانند چگونه اختلافات خود را حل کنند، مشاوره ازدواج سودمند است.

تماشای فیلم جی. آی. جو در هنگام کودکی را به یاد دارم. هر نمایش با عبارت «اکنون شما می‌دانید و دانستن نیمی از نبرد است» به پایان می­‌رسید. برای من این عبارت، این وضعیت را به ذهنم می­‌رساند: زمانی که یک زوج شروع به تجربه­‌ی اختلاف می‌کنند و از اختلاف خود آگاهی دارند، دانستن تنها نیمی از نبرد است. بسیاری از اوقات من شنیده‌ام که زوج‌ها می‌گویند: «ما می‌دانیم که چه اتفاقی افتاده ‌است، اما نمی‌دانیم چطور آن را حل کنیم.» این زمان مناسبی برای وارد ساختن یک شخص ثالث به ماجرا است. اگر یک زوج در مشکلات غرق شده باشند، یک متخصص بالینی و مشاوره ازدواج ماهر می‌تواند آن‌ها را به سمت صحیح حرکت دهد.

۵. زمانی که یکی از زوجین، شروع به برون‌ریزی احساسات منفی می­‌کند؛ مشاوره ازدواج سودمند است.

من معتقدم آنچه که ما در درون خود احساس می‌کنیم، آن را در نمای بیرونی خود نشان می­‌دهیم. حتی اگر بتوانیم این احساسات را برای مدتی پنهان کنیم، آن‌ها در نهایت به سطح می‌­رسند. احساسات منفی همانند تنفر و یا ناامیدی، می‌تواند به رفتارهای آسیب‌رسان و گاهی مضر تبدیل شود. من می‌توانم زوجی را به یاد بیاورم که در آن زن، از بی­‌ملاحظه‌گی­های شوهرش بسیار رنجیده بود. اگرچه آن زن قبول کرد که در این رابطه بماند و روی بهتر شدنش کار کند، اما در عین حال بسیار کینه‌جو شده بود. زن از روی عمد کارهایی را انجام می‌داد تا سبب شود که شوهرش فکر کند او بی‌وفایی یا خیانت می‌کند، هرچند او در حقیقت به شوهرش خیانت نمی­‌کرد. او دلش می‌خواست تا شوهرش همان دردی را که او احساس کرده احساس نماید، عملی که نتیجه­‌ای معکوس و خلاف انتظار و زیانبار داشت. یک متخصص بالینی ماهر و مشاوره ازدواج می‌تواند به این زوج در تشخیص احساسات منفی و یافتن راه‌های بهتر برای بیان آن‌ها کمک کند.

۶. زمانی که جدایی، تنها راه‌حل به نظر می‌رسد؛ مشاوره ازدواج سودمند است.

زمانی که یک زوج با یکدیگر نمی­‌سازند و یا مشاجره می­‌کنند، اغلب یک فرصت یا وقفه­‌ای کوتاه بسیار کمک کننده است. با این حال، زمانی که یک وقفه تبدیل به یک شب اقامت دور از خانه و یا در نهایت منجر به جدایی موقت می­‌گردد، این امر می‌تواند نشان‌دهنده نیاز به مشاوره باشد. ماندن دور از خانه معمولاً شرایط را حل نمی‌کند. در عوض، این فکر را تقویت می‌کند که دور ماندن از خانه مفید بوده و این موضوع اغلب منجر به غیبت‌های مکرر می‌شود.  وقتی که زن یا شوهر غایب مجددا به خانه باز می‌گردد، مشکل هنوز همچنان وجود دارد، اما اغلب اوقات از پیگیری مجدد آن دوری می­‌جویند، زیرا مقداری زمان گذشته است.

۷. زمانی که یک زوج به‌خاطر بچه‌ها کنار هم مانده‌اند؛ مشاوره ازدواج سودمند است.

اگر یک زوج احساس می‌کنند که عاقلانه است که به خاطر بچه‌ها کنار هم بمانند، ممکن است مشارکت یک شخص ثالث کمک‌کننده باشد. اغلب زوج‌ها بر این باورند که با ماندن در کنار هم، کار درست را انجام می‌دهند، اما در واقع این کار برای بچه‌ها مضر است. برعکس، اگر یک زوج قادر به حل مساله و حرکت به سوی یک رابطه­‌ی مثبت و سالم باشند، این امر می‌تواند بهترین تصمیم برای آنها باشد.

به نظر من، زمانی که زوج‌ها در حال تعیین این مساله هستند که آیا باید با هم بمانند یا خیر، کودکان هرگز نباید عامل تعیین‌کننده‌­ی این مساله باشند. من کار کردن با نوجوانی را به یاد می‌آورم که در مدرسه دچار مشکل شده بود. او در حال برون‌ریزی و یا تخلیه هیجانی بود و نمرات او رو به کاهش گذاشته بود. او پس از چند جلسه اظهار داشت: «من می‌دانم که والدینم واقعاً یکدیگر را دوست ندارند.» وقتی از او پرسیدم که چرا، او پاسخ داد: «آن‌ها با هم خوب هستند، اما هرگز همانند والدین دوستانم لبخند نزده و یا نمی­‌خندند.»

کودکان عموماً بسیار بصیر و باهوش هستند. مهم نیست که زوج‌ها در مورد اینکه آن‌ها قادرند شادی خود را جعل کنند چگونه فکر می­‌نمایند، زیرا اغلب کودکان قادر به درک این شادی تصنعی می‌­باشند.

همه‌­ی ازدواج‌ها قابل نجات نیستند. در فرآیند مشاوره­ ازدواج برخی از زوج‌ها ممکن است متوجه شوند که جدا شدن برای آن‌ها بهتر است. با این حال، برای آن دسته از روابطی که می‌توان آن‌ها را نجات داد و همچنین برای آن‌هایی که مایل به انجام این فرآیند هستند، مشاوره­‌ی ازدواج ممکن است بتواند به آن‌ها یادآوری کند که چرا عاشق شده‌اند و آن‌ها را در همان مسیر نگه دارد.

از طریق مشاوره آنلاین ازدواج و یا مشاوره حضوری می توانید در بهبود و افزایش کیفیت ازدواج خود گامی اساسی بردارید.

لطفا نظرات خودرابرای ماارسال کنید.

برای دریافت مشاوره با شماره09058956770تماس بگیرید.

 

موافقین ۰ مخالفین ۰

دلایل ازدواج نادرست

 دلیل نادرست ازدواج

 

هیچ کس منکر این نیست که ازدواج خوب است اما اول باید تکلیفتان با خودتان معلوم باشد که اصلا برای چی  دارید ازدواج می کنید؟ نگویید ازدواج کردن دلیل نمی خواهد. اگر شما خدایی نکرده در نا خوداگاه قصد بی منطقی برای ازدواج داشته باشید ممکن است بعدا دچار مشکلاتی شوید که حل کردنش به فکر هیچ عاقلی نرسد. پس حواستان را جمع کنید!

 

1. شورش علیه والدین

 

خیلی ها به خاطر این ازدواج می کنند که به خانلطفاوادهایشان دهن کجی کرده باشند. در این ازدواج ها فکر و ذکر فقط لج کردن با خانواده است و نه پیدا کردن یک شریک خوب برای زندگی. خب این دیگر گفتن ندارد که شما حتی اگر با این کار از پدر و مادرتان انتقام بگیرید، باز هم دودش به چشم خودتان می رود. چون این بار هم خانواده را از دست داده اید و هم پشتوانه ای برای روزهای سخت زندگی دو نفره تان نخواهید داشت.

 

2. جستجوی استقلال

 

معمولا آدمها اول باید مستقل شوند تا بعد بتوانند ازدواج کنند. اما گاهی قضیه بر عکس می شود. بعضی ها م ی خواهند به وسیله ازدواج که یک دلیل بیرونی است، مستقل شوند یعنی خودشان را با ازدواج مجبور به استقلال کنند. اگر شما موفق شدید یک پارچ آب را با قاشق چایخوری بخورید، در این کار هم موفق می شوید. البته که فرض محال محال نیست اما قیمت این فرض خیلی بالاست!

 

3. التیام یک رابطه شکست خورده

 

این هم از آن دلایل پیچیده است که خیلی ها بی توجه به آن تن در می دهند. این که در یک رابطه عشقی به هر دلیلی شکست خورده اید و نه شنیده اید و حالا می خواهید از راه ازدواج با یک آدم جدید به خودتان ثابت کنید که می توانید عزت نفستان را بازگردانید. این هم اشتباه است چون انگیزه ازدواج یک رابطه دیگر است و نه رابطه با آدم جدید.

 

4. فشار خانواده و اجتماع

 

زن بگیر، موهات داره رنگ دندونات میشه، داری تو خونه می ترشی !... کافی است چندتا دختر معرفی کنند و بگویید نمی خواهم یا چندتا خواستگار بیاید و رد کنید، آن وقت است که سیل حرف و حدیث های این طوری از هر طرف به سویتان جاری می شود. انصافا فشار روانی بسیاری به آدم وارد می کند.

 

5. ازدواج اجباری

 

خوشبختانه دوره این کار در حال ور افتادن است. اما خیلی پیش می آید که پدر و مادری از روی مصلحت یا خودخواهی، یا هر دلیل دیگری فرزند بینوا را مجبور می کنند که با یک نفر به خصوص ازدواج کند. خودتان تصور کنید که با شرایط امروز چه زندگی ای در پیش روی این زوج اجباری است.

 

6. نیاز جنسی

 

یعنی اینکه یک نفر فقط و فقط به خاطر نیاز جنسی اش ازدواج کند و نه چیز دیگر... مسلما بی خردی بزرگی است.

 

احترام گذاشتن به خواسته های پدر و مادر واجب است اما نه این که اگر والدینتان اصرار کردند که با کسی ازدواج کنید برای به دست آوردن دل آنها چشم روی خواسته خود ببندید و برای همیشه خود را اسیر رویاهای آنها کنید

 

7. دلایل اقتصادی

 

‌بعضی وقتها دختر و پسر در انتخاب همسر، فقط به پول طرف مقابل نگاه می کنند تا بعد از ازدواج به واسطه خانواده همسر به یک نان و نوایی برسند.حالا تصورش را بکنید که بعد از ازدواج خانواده پولدار ورشکست شوند، دیگر به چه امیدی می شود آن زندگی را ادامه داد.یعنی طرف ازدواج کند به این دلیل که به واسطه ی خانواده زن یا شوهر و با خود طرف مقابل، پول پله ای بهم بزند و به رفاه اقتصادی برسد.

 

8. تنهایی و استقلال

 

‌بعضی موقع ها یک نفر به خاطر اینکه تنهاست و دارد مستقل زندگی می کند، تصمیم به ازدواج می گیرد بدون اینکه شرایط ازدواج را داشته باشد. وقتی که احساس تنهایی می کنید و به تنگ آمده اید، احتمال آن که انتخاب های ضعیف تری بکنید بالا می رود و در نهایت از روابطی سر در خواهید آورد که چیز زیادی برای شما ندارند.

 

9. احساس گناه یا ترحم

 

‌اگر دل ادم برای یک نفر بسوزد و به همین خاطر با او ازدواج کند، معلوم است که رابطه آنها نمی تواند مثل زن و شوهرعای معمولی عادلانه و برابر باشد. اینطوری حتما کسی که دلسوزی کرده بعدها احساس قربانی بودن پیدا میکند.

 

10. احساس کمبود یا تهی بودن

 

بعضی از احساس کمبودها و احساس تهی بودن ها هیچ ربطی به ازدواج کردن یا نکردن ندارد و از جاهای دیگری نشأت گرفته است. بعضی افراد فقط به خاطر این احساس کمبود ازدواج می کنند و این هم اشتباه است. این افراد می خواهند طرف مقابلشان نواقص کودکی شان را بر طرف کند. آنها با این عمل خود مسولیت پذیری را از خود منع می کنند و از طرف مقابل توقع دارند تا نقش پدر و یا مادر را برای آنها بازی کند که ممکن است به زودی موجب خسته شدن طرف مقابل شود. ضمن اینکه هر رابطه صحیح الزاما به خودی خود التیام بخش هم خواهد بود اما با توقعات نا به جا عاشق شدن عواقب خوبی ندارد.

 

11. احساس گناه

 

زمانی که ادامه یک ارتباط باعث به وجود آمدن این احساس می شود که اگر ازدواج نکنم به طرف مقابل ضربه خواهد خورد. ازدواج شما نه به خاطر مصلحت بلکه به خاطر فرار از احساس گناه بوده و در آن حال یک طرف نقش ناجی را بازی خواهد کرد که با مصلحت ازدواج منافات دارد.

 

12. ازدواج ابزاری

 

گاهی انگیزه‌ی‌ اصلی در تشکیل زندگی مشترک، عشق به فرد مقابل و نیاز روان‌شناختی به زیستن با فرد مقابل نیست؛ بلکه او وسیله‌ای برای رسیدن به هدف‌های دیگر می‌شود. برای نمونه، خانمی که دوست دارد در خارج از کشور زندگی کند، ممکن است با پیشنهاد فردی جهت ادامه‌ی زندگی مشترک در خارج با او ازدواج کند؛ ولی مسائل فرهنگی، استرس‌های متعددی را به دنبال داشته است؛ بنابراین گاهی ازدواج به خاطر ترس از تنهایی، از دست دادن زیبایی، از دست دادن پدر و مادر، کاهش شور زندگی و ... صورت می‌گیرد. در چنین فضایی، امکان سازگاری با مشکل‌های زندگی، ضعیف بوده و در نهایت، ضریب ریسک این ازدواج‌ها، بالا می‌باشد.

 

13. ازدواج به خاطر آرزوهای پدر و مادر

 

احترام گذاشتن به خواسته های پدر و مادر واجب است اما نه این که اگر والدینتان اصرار کردند که با کسی ازدواج کنید برای به دست آوردن دل آنها چشم روی خواسته خود ببندید و برای همیشه خود را اسیر رویاهای آنها کنید

لطفا نظرات خودرابرای ماارسال کنید.

برای دریافت مشاوره باشماره

09058956770تماس بگیرید.

 

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰

فواید صمیمیت در زندگی زوجین

زندگی صمیمانه باهمسر

ارتباط زناشویی میان شما و همسر، می تواند به سلامت جسم و روان شما خدمات بزرگی برساند

 

تا به حال به این فکر کرده اید که داشتن یک رابطه زناشویی سالم و موفق چه تاثیری در سلامت روح و جسم زوج ها می گذارد و باعث تغییرات بزرگی در زندگی می شود؟ محققان پاسخ این سوال را با بیان دلیل ارائه کرده اند.

 

دانشمندان دلایل زیادی را مطرح کرده اند که نشان می دهد رابطه زناشویی فقط یک کار روتین لذ ت بخش در سن جوانی نیست، بلکه در طول این رابطه هورمون هایی در بدن زن و مرد آزاد می شوند که می توانند در بالا بردن سطح سلامت عمومی شان بسیار مفید باشند.

 

اگر حرف های محققان را جدی بگیریم، می توانیم بگوییم که بالا رفتن سن ازدواج یکی از دلایل شایع شدن بیماری های رنگارنگی است که این روزها پیر و جوان را درگیر کرده است. از نظر پژوهشگرانی که تاثیر این ارتباط بر سلامت جسم و روان را بررسی می کنند، قرار نیست این رابطه تنها وابستگی شما دونفر را بیشتر کند؛ بلکه ارتباط زناشویی میان شما و همسرتان، می تواند به سلامت جسم و روان هردوی شما خدمات بزرگی برساند. «Webmd» نوشته است که محققان در بررسی های مختلف، دریافته اند رابطه زناشویی موفق، اگر مستمر و منظم انجام شود، می تواند عمر شما و همسرتان را طولانی کند و فوایدی راکه در ادامه می آوریم به سلامت شما برساند.

 

فشارتان پایین می آید 

نگران نباشید؛ اگر با فشارخون بالا دست و پنجه نرم می کنید، قرار نیست نگران سلامت تان بعد از برقراری رابطه زناشویی باشید. محققان می گویند این رابطه می تواند مثل یک داروی فشارخون عمل کرده و حال شما را بهتر کند. از نظر محققان رابطه زناشویی نه تنها استرس را کم می کند، بلکه در صورتی که منظم و مداوم باشد، فشارخون را هم پایین می آورد. طبیعی است که با حذف شدن این دو عامل خطر، یعنی استرس و فشار خون، قلب شما سالم تر می ماند و کمتر به بیماری های کلیوی دچار می شوید و خطر سکته مغزی هم از شما دور می شود.

 

اگر هر روز به یک بیماری دچارید، باید به رابطه ای که با همسرتان دارید، نگاه کنید. در صورتی که مدتی است رابطه میان شما سرد شده، طبیعی است که بیماری های مختلف بدن تان را هدف قرار دهند. محققان می گویند یک یا دو بار ارتباط زناشویی در هفته میزان یک آنتی بادی به نام ایمونوگلوبین A در بدن را بیشتر می کند و باعث می شود که در برابر سرماخوردگی و سایر عفونت ها ایمن شوید. از نظر آنها تاثیر رابطه زناشویی آنقدر زیاد است که می تواند سیستم ایمنی را تا 30 درصد قوی تر کند. گذشته از این، بررسی ها نشان می دهد که رابطه زناشویی اثری مشابه ورزش کردن روی بدن می گذارد و به بهبود عملکرد قلب و عروق، افزایش توان، انعطاف پذیری و تعادل کمک می کند.

 

اعتماد به نفس تان بالا می رود 

تازگی ها نمی توانید از حق تان دفاع کنید و حس می کنید به اندازه دیگران توانا و باارزش نیستید؟ شاید صمیمیت میان شما و همسرتان کم شده که چنین احساسی می کنید چراکه به باور محققان، کسانی که ارتباط زناشویی موفقی ندارند، اعتماد به نفس شان پایین است و در مقابل رابطه موفق زناشویی می تواند به بالا رفتن اعتماد به نفس کمک کند.

 

کمتر درد می کشید 

اکسی توسین تنها عشق را در روابط زن و شوهرها به جریان نمی اندازد. وقتی این هورمون بیشتر ترشح می شود، اندروفین بیشتری در بدن افراد آزاد می شود و به همین دلیل کمتر دردهای جسمانی را احساس می کنند. در نتیجه رابطه زناشویی موفق و مستمر ترشح اکسی توسین بیشتر می شود و در نتیجه آن سردرد، درد ناشی از التهاب مفاصل و علائم سندرم پیش از قاعدگی هم کمتر می شود.

 

سرطان نمی گیرید 

فواید رابطه زناشویی سالم به همین جا محدود نمی شود. آقایانی که با همسرشان رابطه زناشویی خوشایند و انزال مکرر را تجربه می کنند، کمتر با خطر ابتلا به سرطان پروستات روبه رو می شوند. از نظر محققان مردانی که پنج یا بیشتر از پنج بار در هفته انزال می شوند، به ویژه اگر در دهه سوم زندگی شان باشند، تا یک سوم کمتر با خطر ابتلا به سرطان پروستات روبه رو خواهند بود. شاید همین یافته کافی باشد تا آقایان برای پایین آمدن سن ازدواج کاری بکنند.

 

البته تنها آقایان نیستند که از این رابطه فایده می برند. بررسی های دیگری نشان داده است که رابطه جنسی منظم و مداوم می تواند خطر دچار شدن به سرطان سینه را در زنان نیز پایین بیاورد. به گفته محققان حتی یک بار در ماه رابطه زناشویی داشتن هم می تواند به شکل معناداری احتمال دچار شدن زنان به این سرطان را پایین بیاورد.

 

افزایش صمیمیت بین همسران

رابطه موفق زناشویی می تواند به بالا رفتن اعتماد به نفس کمک کند

 

افسرده نمی شوید 

تنها علاقه میان شما و همسرتان نیست که می تواند بعد از ازدواج از افسردگی و آسیب های روانی نجات تان دهد. اگر در رابطه میان شما و همسرتان جای مشخصی برای ارتباط زناشویی وجود نداشته باشد، نمی توانید به سالم ماندن روان تان امیدوار باشید. آنچه پژوهشگران ثابت کرده اند، این است که ارتباط زناشویی مطلوب حال را خوب می کند و احتمال افسردگی را هم پایین می آورد. بررسی ها نشان می دهد افرادی که رابطه زناشویی خوبی را تجربه می کنند، شادتر و سالم تر از دیگران می مانند.

 

تاثیر رابطه زناشویی در زندگی 

گذشته از این، این رابطه صمیمیت میان زن و شوهرها را بیشتر می کند و باعث می شود روابط عاطفی شان استحکام بیشتری پیدا کند. سطح هورمون اکسی توسین که به هورمون عشق و محبت معروف است، با چنین رابطه ای بالا می رود و همین افزایش اکسی توسین باعث می شود تعهد و اعتماد میان زن و شوهرها بیشتر شود.

 

نابارور نمی شوید 

ناباروری همیشه نیاز به درمان های دارویی پرهزینه ندارد. گاهی سردی میان شما و همسرتان می تواند قدرت باروری شما را کاهش دهد و حتی اسپرم های همسرتان را هم ناتوان و ضعیف کند. محققان می گویند مردهایی که یک روز در میان رابطه زناشویی برقرار می کنند، اسپرم های قوی تری دارند و زودتر می توانند به آرزوی پدر شدن برسند.

 

بدن تان قوت می گیرد 

رابطه جنسی مستمر می تواند مردها را مردتر و زن ها را زن تر کند. محققان می گویند با استمرار چنین رابطه ای تستوسترون بیشتری در بدن آقایان آزاد می شود و عضلات و استخوان های شان هم قوی تر و محکم تر می شوند. از طرف دیگر، در بدن زنانی که رابطه زناشویی بیشتری را با همسرشان تجربه می کنند، استروژن بیشتری آزاد می شود و با کمک همین هورمون از دچار شدن به بیماری های قلبی هم مصون می شوند.

 

وقت شناس باشید 

از نظر پژوهشگران برای انجام هر کاری، زمان مناسبی وجود دارد. درحالی که احتمالا شما فکر می کنید ساعات پایانی شب بهترین زمان برقراری رابطه زناشویی است، پژوهشگران می گویند اگر این رابطه را در ابتدای صبح و قبل از انجام هر کاری تجربه کنید، لذت بیشتری از آن می برید و تاثیرش را روی سلامت تان هم می بینید. دیلی میل نوشته است که به باور محققان، ساعت 5:45 بهترین زمان برقراری این رابطه است. آنها معتقدند میل و نیروی جنسی در خانم ها در ساعات مختلف شبانه روز متفاوت است و تنها در ساعات معینی هر دو طرف رابطه در بهترین شرایط برای برقراری آن هستند.

 

محققان می گویند شب ها سطح تستوسترون مردها بالاتر می رود و حتی بین 25 تا 50 درصد از دیگر ساعات روز بیشتر می شود. به عقیده آنها هم مردها و هم زن ها در بدن شان میزانی تستوسترون دارند که باعث می شود میل جنسی شان بیشتر شود و به باور محققان درست در زمانی که آفتاب در حال بالا آمدن است، سطح این هورمون و میل زن و شوهرها به برقراری این ارتباط به شکل قابل توجهی بالاتر می رود.

 

معجزه ای به نام ازدواج 

از قوی شدن استخوان در مردان و کم شدن دردهای قاعدگی و مشکلات ناشی از یائسگی در زنان گرفته، تا بالا رفتن قدرت باروری، همه اتفاق هایی هستند که با تجربه کردن مداوم رابطه زناشویی خوشایند، برای شما می افتند. علاوه بر همه اینها، محققان می گویند رابطه زناشویی موفق و مداوم می تواند این تاثیر های عجیب را هم روی سلامت شما و همسرتان بگذارد.

 

خوب می خوابید 

وقتی رابطه زناشویی و ارضای جنسی به ترشح اکسی توسین در بدن تان کمک می کند، خواب کافی و بهتری را تجربه می کنید. آرامش خواب یکی از هدیه هایی است که رابطه زناشویی به شما تقدیم می کند.

 

دندان های تان نمی پوسد 

شاید باور نکنید اما این رابطه باعث افزایش بزاق و آنزیم های مفید در دهان تان می شود و از پوسیدگی دندان های شما جلوگیری می کند.

 

عمرتان دراز می شود 

کسانی که دو بار در هفته ارگاسم را تجربه می کنند، 50 درصد دیرتر از افرادی که در ماه تنها یک بار ارگاسم می شوند، می میرند. محققان می گویند رابطه زناشویی سالم یکی از رازهای داشتن عمر طولانی است.

  لطفا نظرات خودرابرای ماارسال کنید.

برای دریافت مشاوره باشماره 09058956770تماس بگیرید.

موافقین ۰ مخالفین ۰